ستاره شب

همه چیز از همه جا

ستاره شب

همه چیز از همه جا

هزاران درد نهفته

در من هزار حرف نگفته
هزار درد نهفته
 هزاران هزار دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی تشنه
در خشکسال دشت پریشانند
در من پرندگان مهاجر
ترانه های سفر را
 در باغ های سوخته می خوانند
در خامشی حضورم ، حرف مرا بفهم
یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن
حرف مرا بفهم و مرابشنو
این من نه ،‌ آن من دیگر

که فریاد تمامی زندانیان
در تمامی اعصار است

وقتی که از دل جوان ترین جوانه های عاشق باغ ماه
بر مسلخ همیشگی انسان
در لحظه ی شکفتن فریاد
باران سرخی از ستاره سرازیر است
آن سان که هر ستاره دلیل شرمساری خورشید های بسیاری
از برآمدنشان است
تو گریه می کنی
از عمق آشنای جنگل چشمانت
از عمق جنگلی که در آن پاییز ، در غروب به بغض نشسته
باران بی دریغ اشک تو می بارد
تا عطر خیس جنگل پاییز
در من هوای گریه برانگیزد
تو گریه می کنی
تو لحظه های شعر مرا ،‌ در خویش تجربه کرده
یعنی مرا در بدترین و بهترین دقایق بودن تکرار می کنی
یا با ترانه های من بر لب
به رویا رویی جلادان به مسلخ خویش می شتابی
یعنی که با منی
دیروز
امروز
تا هنوز و همیشه
ایا زبان متشرک این نیست ؟
آن زبان تازه که می گفتم ؟
ایا زبان مشترک این نیست

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:17 ب.ظ http://titanic.blogsky.com

****¤¤¤سلام¤¤¤****
******¤¤¤¤¤****بلاگ خوبی داری****¤¤¤¤¤******
****¤¤¤به من هم سر بزن خوشحال می شم¤¤¤****
****¤¤¤نظرت رو در مورد تبادل لینک هم بگو¤¤¤****
****¤¤¤بای¤¤¤****

خوشحال میشم تبادل لینک کنیم

دریا سالار سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:51 ب.ظ

سلام
وبلاگتونو بعد از ۱ماه دیدم
معلومه که وقت میذارید واسه مطالب
بهتر شده
موفقو موید باشید...

سام
ممنون بسیار خوشحال شدم از اینکه خوشتون امد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد